ارشاارشا، تا این لحظه: 12 سال و 1 روز سن داره

ارشا هدیه خدا

عید 92

این عکس دقایقی بعد از تحویل ساله میان هدیه های عیدت .اون دایناسور رو عمو بهداد برات کادو گرفته خونه سازی رو هم زن عمو الناز کادو داد بقیه کادو مامان باباست بقیه عیدیهات نقدی بود اون شیر خشک ها رو هم مامان بزرگ زینت برات خریده بود اون جا گذاشت(چون شیر خشک مخصوص بعضی وقتها استفاده می کردی و کم پیدا بود)(خدا رو شکر بعد از عید دیگه فقط شیر خودم رو خوردی که این شیر خوردنت ماجراها داره که بعدا همه رو می گم) ...
10 بهمن 1392

عید 92

این عکس رو پارسال عید خونه مامان بزرگ  زینت و بابا بزرگ بهمن ساری گرفتیم ...
10 بهمن 1392

دنیای بازی

دیروز برای اولین بار به پیشنهاد من با بابا بهنام رفتیم  دنیای بازی بالاتر از پل صدر.چهل و پنج دقیقه تمام بازی کردی سوار هواپیما پروانه الاغ شدی استخر توپ هم بود که داخلش نشدی هر چی توپ بیرون بود تو می انداختی داخل خیلی بهت خوش گذشت ما هم از خوشحالیت خوشحال شدیم عکسهاش تو موبایل بابا هست که بعدا میگذارم
5 بهمن 1392

ارشا و نی نای

از وقتی که هفت هشت ماهه بودی با توجه به بی قراری زیادت و چون من تهران تنها بودم برای ساکت کردنت از اهنگ زیاد استفاده کردم هنوز یک سالت نشده بود که بشکن زدن رو یاد گرفتی هر وقت بیرون می رفتیم تا صدای موسیقی از یک ماشین بلند میشد بغل من و بابا بهنام بشکن می زدی وبعد از چند ماه هم که رقص رو شروع کردی الان هم هر وقت رادیو اوا اهنگ شاد پخش می کنه میای وسط و تازه به من و بابا  بهنام هم می گی بیاین وسط
4 بهمن 1392