یازده ماهگی ارشا
این لباس رو هم دایی فرزاد برات سوغات خریده بود ...
نویسنده :
شهرزاد
8:27
ده ماهگی ارشا
دنیای بازی
دیروز برای اولین بار به پیشنهاد من با بابا بهنام رفتیم دنیای بازی بالاتر از پل صدر.چهل و پنج دقیقه تمام بازی کردی سوار هواپیما پروانه الاغ شدی استخر توپ هم بود که داخلش نشدی هر چی توپ بیرون بود تو می انداختی داخل خیلی بهت خوش گذشت ما هم از خوشحالیت خوشحال شدیم عکسهاش تو موبایل بابا هست که بعدا میگذارم
نویسنده :
شهرزاد
5:59
ارشا و نی نای
از وقتی که هفت هشت ماهه بودی با توجه به بی قراری زیادت و چون من تهران تنها بودم برای ساکت کردنت از اهنگ زیاد استفاده کردم هنوز یک سالت نشده بود که بشکن زدن رو یاد گرفتی هر وقت بیرون می رفتیم تا صدای موسیقی از یک ماشین بلند میشد بغل من و بابا بهنام بشکن می زدی وبعد از چند ماه هم که رقص رو شروع کردی الان هم هر وقت رادیو اوا اهنگ شاد پخش می کنه میای وسط و تازه به من و بابا بهنام هم می گی بیاین وسط
نویسنده :
شهرزاد
7:29
نه ماهگی ارشا
هشت ماهگی ارشا
عاشق این عکست هستم وقتی تو می خندی تمام دنیا می خنده ...
نویسنده :
شهرزاد
7:13
نه ماهگی ارشا
نه ماهگی ارشا
قربون پسرم برم که مثل مامانش تو هر حالتی کتاب می خونه ...
نویسنده :
شهرزاد
7:10